آبروداری



خدمت همنوعان عزیز،

    آمدیم و یکی از همین روزها شیطان خان از سجده نکردنش به آدم پشیمان شد و تصمیم گرفت توبه کند. بیائید محض حفظ آبرو حیثیت‌‌مان هم که شده، حداقل یک نفر از ما شایسته باشد برای سجده بگذاریم جلویش!
 
  

۲۲ نظر:

morteza deyanatdar گفت...

با سلام و عرض ادب و احترام
مرتضی میگه:

پانویس عزیز خدایش این یکی را خوب اومدی اما من نمیگم حضرت حافظ میگه:

سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
دل ز تنهایی به جان آمد خدا را همدمی
.................
آدمی در عالم خاکی نمی‌آید به دست
عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی

پس گشتنننند! نبود نگرد نیست.

در ثانی کار یاد شیطون میدی, خدایش این بهترین بهونه برا شیطونه.!!

همین!!!

مصطفی علیزاده گفت...

پانویس جان
چه ضربه سنگینی زدی!؟ توی شوک بردی ما را! شرمنده ام از انسان بودنم!ا

tabkom گفت...

ملا شدن چه آسان
" آدم " شدن چه مشکل

و شاید هم محال است .

جمیله گفت...

یک بچه، هرچه کوچک تر ، و کمتر تعلیم دیده ،مناسب تر است.

مهشید گفت...

آدم به فکر فرو میره!...

سعیدی گفت...

این یادداشت کوتاه بار معنوی زیادی دارد! بنظر بنده اشاره به این ابیات دارد:
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر/کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
گفتند یافت می نشود جسته ایم ما/گفت آنکه یافت می نشود آنم آرزوست
که غزل محبوبی از مولوی است.
عکس نیز همین مفهوم را دارد مضاف بر اینکه شیخ را ایشان با کودک یکی نشان داده اند که بگمانم عمدی است و منظور از آن روشن است. این مفهوم را در جلسات شرح مثنوی مکرر شنیده ام.

سعیدی گفت...

و عنوان یادداشت (آبروداری) نیز اصلاحی است که وقتی بکار می رود که مردی بتازگی ازدواج کرده است و همسرش را باردار می کند برای فرزند آوردن. باردار کردن را در اصطلاح عامه آبروداری می گویند. یعنی مرد آبروی فامیل و قبیله را بوسیله باردار کردن زن خریده است.
انتخاب این عنوان برای یادداشت احتمالا عمدی بوده. چرا که اشاره به تولید نسل و ارتباط انسان امروزی با آدم(حقیقت آدمیت) دارد.

یگانه گفت...

اقای پانویس موضوع قابل توجهی بود . واقعا چرا انسان با اون مقام والایی که داره نمی تونه به اونجا برسه؟ من فکر می کنم اگر ادم ازخط طولی زمان بیاد بیرون و این چرخ دویدن برای شدن را از کا ر بیاندازه می رسه به اونجایی که باید. چون شیطان یک سلاح بیشتر نداره و ان زمانه و متاسفانه با حربه های مختلف ما رو به تله می اندازه . تنها ابزار ما برای شناخت اگاهی است .
الحق که والعصر ان الانسان لفی خسر.
اون قسم خورد سر حرفش ایستاد ما قسم خوردیم زدیم زیرش.

..... گفت...

قَلِيلًا .

منصور بنانی گفت...

علّتــی بدتر ز پندار کمــال
نیست اندر جان تو ای ذو دَلال
زان نمی پرّد به سوی ذوالجلال
کو گمانی می برد خود را کمال
بنظرم اگر ما نگرشمان را نسبت به خودتغییر دهیم و از ورای فکر ملامت گر خود را آنگونه که هستیم بپذیریم و اگر به نقاط ضعف خود، رنجها و شادیهای زندگیمان احترام بگذاریم و با کنجکاوی و محبت به آنها نگاه بکنیم؛ شایسته سجده هستیم.
خود شیفتگی و منیت بنظرم دو سویه است یکطرف آن تکبر و سوی دیگرش احساس حقارت و ملامت است. یک ریشه اساسی این سکه دو رویه کمال طلبی است و اینکه انتظار داریم همه چیز صد در صد بی عیب باشد و چون نیست همیشه خود را بابت عیبی ملامت می کنیم و شایسته سجده نمی دانیم! در صورتی که بدانیم که "آدم موجودی جایز الخطا بر اثر جهل و نادانی است و در مواجه با سختی ها و اندوه های بی شمار است ولی در عین حال با مکانیزم مشاهده ورای فکر می تواند اشتباهات خود را بی غرضانه ببیند و اصلاح نماید و اندوه خود را بی غرضانه مشاهده کند و از آن انرژی حیاتی عشق را بدست آورد " در نتیجه این آگاهی و مشاهده ورای فکر دچار ملامت خود یا کمال طلبی گمراه کننده نمی شویم. شاید با این آگاهی قادر باشیم به آن فرشته افتخار بدهیم که علیرغم خطاها و رنج هایمان به ما سجده نماید.

جلال گفت...

خدا هم احتمالا به همین خاطر تا بحال درخواستش رو تکرار نکرده!

morteza deyanatdar گفت...

با سلام و عرض ادب و احترام
مرتضی میگه:
جناب بنانی تمام گفته های شما درست و متین و متقن اما اگر دقت کنید جناب پانویس عزیز در اینجا راه کار نخواسته اند بلکه پیشنهاد داده اند. این در صورتی است که تمام مطالب شما را به انضمام گفته های جناب مصفا و همچنین خود آقای پانویس همه خوانده ایم و شنیده ایم وحتی میدانیم اما مرد عمل کو . از دانستن تا عمل کردن راهی است نه چندان نزدیک و نه چندان دور , تا همت چگونه باشد.

همین!!!

ناشناس گفت...

اگر شیطات ذهن توهمی من باشد توبه اش عین سجده است بر فطرت انسانی ، اما اگر وجود خارجی داشته باشد ما آدمها که خوب بلدیم رنگ کنیم، کودکان ، پروانه گان،مورچگان، زنبورگان، پرندگان، چرندگان و ندرندگان را در جلد آدمی به شیطان خان یا خاتون تقدیم کرده و می گوئیم بفرمائید سجده اینهم آدم از هر رنگ و نژاذ و زبان

منصور بنانی گفت...

با سلام و عرض ادب:
یک وجه نوشتار شما که همان توجه به فطرت الهی و گنجینه درونی انسان است کاملا بجاست:
مغز نغزی دارد آخر آدمی
یک دمی آن را طلب گر آدمی
که این گنجینه در هیاهوی یک دانستن خود با افکار ، احساسات، جسم و دارایی و.. گم شده است و جماعت کثیری آدمیزادگان از این غفلت عظیم متضرر شده اند.
اما بنظرم از یک وجه حقیقت در این نوشته و کامنتهای دوستان غفلت شده اشت:
1-نفس دوست دارد رهایی، روشن شدگی، آدم کامل شدن، مولوی گونه شدن یا .. را بسیار دور از دسترس نشان دهد و خاص ابر انسانها بداند و از آن باور بسازد. با این نوع کمال طلبی راه به جایی نمی بریم.
2-فرشته های دیگر غیر از شیطان بر قدرت فراوان فطرت الهی و یک خاصیت عجیب آدمیزاد یعنی پی بردن به اشتباه و تصحیح آن (ظلمت نفسی) پی برده بودند( علیرغم اینکه این انسان قادر به چه خلافهایی که نیست!). فطرتی که هیچ گاه از بین نمی رود و راه بازگشت همیشه در دسترس است و از طرف دیگر نفس یا خود کاذب بیگانه ای توهمی بیش نیست.
3- ابلیس بر قسمت توهمی وجود انسان تاکید داشت و فطرت الهی و قدرت اصلاح پذیری آدمی را منکر می شد. خوب آیا ما هم باید به این خواست او گردن بنهیم یا عکس آن را تقویت کنیم؟
بنابراین بهتر است در صورت توبه شیطان همگی افتخار مورد سجده واقع شدن را بدهیم ( همانطور که خدا از فرشته ها و حضرت آدم خواسته بود) و کاسه داغ تر از آش نشویم! ولی از سوی دیگر همگی آماده توبه نصوح شویم! زیرا به واقع تمام فرشته ها بر قدرت و پاکی اصالت ما صحه گذاشته اند و در آن صورت اصلا نیاز ی به توبه شیطان نیست! چون شیطان را بر بنده مومن و توبه کار تسلطی نیست!

محمد گفت...

با سلام و سپاس
این درخواست رو اگه سازمان مللی ها بفهمنش باید هر چی زودتر و با قید صد فوریت و لازم الجرا برای همه همنوعان ارسال کنند.
خداییش من از اظهار شرمندگی هم ابا دارم چون میترسم گول بخورم و اون یاروه بهم بگه خوب! حرفتو زدی حالا با خیال راحت برو به زندگیت برس ...

ناشناس گفت...

شیطان سمبل"من"، "نفس"، "ذهن توهمی" و آدم نماد حقیقت و فطرت اصیل انسانی است ، توبه و سجده شیطان یعنی عدم و نیستی "من" و ذهن توهمی ، یعنی تجلی حقیقت و فطرت ، جائی که حقیقت هست "من" نمی تواند باشد پشه و باد یکجا نمی توانند باشند باد که بیاید پشه میرود

نیکلاس گفت...

به نظرم بهتره برای حفظ آبروی ریخته شده از بچه ها مایه بذاریم.
راستش هلیا رو تقدیم میکنم تا شیطان جان تعظیم بکند وخلاص .
راستش اون هنوز بچه است وقابل سجده .
حداقل این یه ذره تشخیص برام مونده وبه قول ملا نصرالدین جای شکرش باقیه

امین گفت...

سلام،
جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او

آن نور روی موسی عمرانم آرزوست

زین خلق پرشکایت گریان شدم ملول

آن‌های هوی و نعره مستانم آرزوست

گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام

مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست

دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر

کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

morteza deyanatdar گفت...

با سلام و عرض ادب و احترام
مرتضی میگه:

در کامنتهای بالا گفته شده بهتره از بچه هامون مایه بذاریم, به عقیده حقیر نیاز نیست که شیطان به اونا سجده کنه, ما پدر و مادرها اونقدر سر بچه هامون معطلیم که قبل از شیطان خودمان به آ نها سجده کرده ایم آنهم چه سجده طولانی و جالب تر اینکه از بقیه هم انتظار داریم که به آنها سجده کنند.
به قول جناب مصفا تمام آنها را نازک نارنجی بار می آوریم.
تازه قضیه به همین جا ختم نمی شود, همینکه به قول اساتید هویت فکری به آنها انتقال پیدا کرد و سپس سیطره کامل نمود خود آنها هم توقع دارند که دیگران به آنها سجده کنند و آنوقت بیا وتماشا کن !

همین!!!

شفیعی گفت...

بسیار زیبا و دیدنی بود عشق و برکت از آن شما باشد .



و این گلهای زیبا تقدیم شما

Unknown گفت...

اتفاقا باید این رسم دست بوسی و پابوسی و سجده را برچینیم و حتی اگر خواست سجده کند او را از این کار ، به خاطر خودمان ، باز داریم.

ناشناس گفت...

خیلی بد بود

ارسال یک نظر

» ابتدا نظر یا مطلب خود را نوشته، سپس در قسمت "نظر به عنوان" گزینهٔ " نام/آدرس اینترنتی" را انتخاب کرده و نام خود (یا نامی مستعار) را بنویسید. سپس بر روی "ارسال نظر" کلیک کنید.

» لطفاً مرتبط با مطلب، نظرتان را بنویسید و اگر سئوال یا پیامی غیرمرتبط با این مطلب دارید، از طریق ایمیل یا صفحهٔ تماس ارسال کنید.