یادی از دوست



   روزگاری که مشغول به تحقیق و تفحص در عرفان و خودشناسی و خل‌بازی‌هایی مثل هجرت از شهر و ماندن در کوه و بیابان بودم، همراه و یار غاری داشتم که بسیار با هم اخت شده بودیم و همه‌جا با هم بودیم.
  
   حدود یک سال و نیم پیش محمود عمرش را داد به شما.

   آنچه در فایل زیر آمده است، نوشته‌های جسته گریختهٔ اوست که گهگاهی بروی وبلاگش می‌نوشت با نام مستعار nobody.


چند روز پیش از سر اتفاق به ایمیلی از او برخوردم که تابحال متوجه‌اش نشده بودم. بهرحال، نوشته‌هایش را برداشتم و همه را یکجا در این فایل آورده‌ام. شاید گاهی بعضی از مطالبش را در سایت پانویس نقل کنم.

۶ نظر:

بیتا گفت...

فوق العاده زیبا هستند.من ارتباط معنوی خاصی با این نوشته ها برقرار میکنم.واقعا دوست فرزانه ای داشتید.کاش منم میتونستم یه همچنین دوستی داشته باشم.چقدر دنیام زیباتر می شد.این روزها همه غرق در مادیاتند.

ناشناس گفت...

روحشان شاد.

من تمامی متنشان را خواندم و افسوس می خورم که چنین انسانی دیگر نیست که بنویسد.

ناشناس گفت...

خوندن و شنیدن تجربیات دیگران برای افرادی مثل من که نسبتا تازه با مباحث خودشناسی آشنا شده اند خیلی مفید هست.
مطالعه فایل بالا هم برای من مفید بود. ممنون
در ضمن حیف که ایشان رفتند

fafa گفت...

roheshan shad bad. ensan khob kam peyda misheh.

ماری_دست نویس گفت...

سلام من تازه دارم مطالب شما رو میخونم
تعریف مریفی هم در کار نیست!:D
مطلب "کافر همه را به کیش خود پندارد" صفحه ی 30 و 31 ، گفته شده انسان اسیر هویت فکری هیچ کاری رو بدون انگیزه انجام نمیده و برای همه کارهاش اول باید هدف و انگیزه و چرایی آن معلوم شود ( مث الانه خودم )
در صفحه ی 22، خاستگاه رفتار ما ،گفته شده یکی از کارهای خوب برای کسانی که مشغول سلوک و خودشناسی و تامل در درون خودشون هستن اینه که دقت کنیم خاستگاه و منشا اعمال و رفتارمون چیه .
ینی هدف و انگیزه و چرایی رو کشف کنیم ؟؟؟(با تاکید بر اینکه بدون ملامت و خودشیفتگی و اَیین حرفا باشه)
تا با مراقبه به این سمت بریم که دیگه بدون هدف و انگیزه و چرایی ، عملی رو انجام بدیم ؟؟؟
این نحوه ارتباط دادن صحیحه یا به کل این دو مطلب ذکر شده از هم جداست ؟؟؟

ماری_دست نویس گفت...

حاج آقا ! بازم مَسْئَلَةًُ ! (masàlaton)
صفحه 14 پیرامون نامه ای که از شهرستان برای آقای مصفا نوشته شده ، در جواب گفته شده که بعضی تلفن می کنند تا استاد را ببینند ، وقتی به آنها می گویم همین الان بیا تعجب می کنند و یک حالت بور شدگی پیدا میکنند و اکثرا نمی آیند شاید فکر میکنند که استادِ همین الان بیا هم شد استاد !!
خب فک کردن به اینکه اونا چی فک میکنن که میشه هویت فکری ! نمیشه ؟!
اینکه ما بگیم 3 هفته دیگه بیا تا طرف پشت خط فک کنه اووو چه خبره و اصرار پشت اصرار واسه ملاقات!!!
من اینجوری برداشت کردم که "یکی" از دلایل اینکه وقت ملاقات به بعد موکول شده همین بوده ! خب اینکه میشه هویت فکری !!!!!???

ارسال یک نظر

» ابتدا نظر یا مطلب خود را نوشته، سپس در قسمت "نظر به عنوان" گزینهٔ " نام/آدرس اینترنتی" را انتخاب کرده و نام خود (یا نامی مستعار) را بنویسید. سپس بر روی "ارسال نظر" کلیک کنید.

» لطفاً مرتبط با مطلب، نظرتان را بنویسید و اگر سئوال یا پیامی غیرمرتبط با این مطلب دارید، از طریق ایمیل یا صفحهٔ تماس ارسال کنید.