بفرمائید!



   پیش پای شما با آقای مصفا صحبت می‌کردم و سراغ کاری احیاناً تازه از ایشان می‌گرفتم، نوشته‌ای، مقاله‌ای، کتابی یا حتی برگزاری جلسه‌ای و صحبتی.

   می‌گوید: ما را نیمکت‌نشین کرده‌اند!

(اصطلاح "نیمکت‌نشین" به فوتبالیست‌هائی گفته می‌شود که آنها را بزور از بازی در زمین بازداشته‌اند.)

۱۱ نظر:

شهره گفت...

سلام
این تعجب نداره ما عادت کردیم به دیدن نیمکت نشین هایی که کامپیوتر نشین شدن طبق ایه قران که قسم به قلم می خورد ما هم میدانیم که الحمدالله تکنولوژی را برای همین نوع قلمش دوست می داریم

جلال گفت...

فردا پس فرداس که زبونم لال بفرستنشون رو سکو ها!
با این بازیکنای توی زمین هم -علیرغم ضعیف بودن رقبا- عمراً به جایی برسیم...

morteza deyanatdar گفت...

باسلام وعرض ادب واحترام
مرتضی میگه:

"قطره به دریا نگفت موج کجا میرود"
موج به نیمکت نسشت از ره کین وحسد

موج که ساکن شود ژرف چو دریا شود
دشمن دریا بگو باز تویی فی کبد

باز به دریا وآب چون بزند آفتاب
ابر پدید آورد هم به سما می پرد

ابر به جایی دگر باز ببارد مطر
موج خروشان شود سیل ببار آورد

سیل خروشان شود لشکر یزدان شود
وه که چه ویران شود خانه کین و حسد


مصرع اول از جناب مصفا است.

morteza.deyanatdar گفت...

باسلام وعرض ادب واحترام
مرتضی میگه:
این چند بیت اززبان کسانیکه مصفا را نیمکت نشین کرده اند که الهی جز جیکر بگیرند

رو ..ون بنه به نیمکت تنها مرا رها کن
ترک من حسود ولگرد روسیا کن

ماییم جملگی شب تاریکی است مذهب
لب بر ندار از لب پس ترک ماجرا کن

از ما گریز اینک تا در بلا نیفتی
"بگزین ره سلامت ترک ره بلا کن"

یا همچو ما بپوشان برخود لباس تزویر
وانگه بیاوچون ما در رختخواب لالا کن

همین!
پانویس عزیز چنانجه صلاح بدانیید میتوانیید درقسمت نظرات منعکس کننید.

پرما گفت...

خیلی از کلاسها و دوره هایی که باعث بالا رفتن سطح آگاهی مردم می شد، در حال حاضر همه ممنوع شده اند

علی گفت...

نامه ای به آنکه مارا دید
جوابیه کتاب " نامه ای به ندیده ام"
می نویسم برای پیردانایی که حرفش و کلامش را در لحظه لحظه زندگی حس کردم  نمی گویم که تماما دیدم آنچه او دیده است اما سایه روشن دیدم با همین ذهن ناهشیار .
در پای هر منبری که رفتم و به پای صحبت روشنفکران که نشستم چیزی جز سطحی نگری و لفظ مندی ندیدم . همه جملگی "علی" را به بیرون از خودش حواله دادند اما از سر اقبال خوب کتابهایت را خواندم  ترجمه هایت را نه یک بار چندین مرتبه . در کلامت چیزی یافتم به غایت نزدیک به خویشتن  گویی تو در هنگام مطالعه کتابهایت آنجا بودی چنان نزدیک که گاهی از دقت کلامت به حیرت فرو می رفتم .
در تمام سطوح جامعه بیماری "هویت فکری" را دیدم . در صنعت در مذهب در خانواده و حیرت انگیز اینجاست که با اذهان بو گندو انواع ایسمها را آفریده ایم و بام تا شام برای یکدیگر پز روشنفکری(!) و دانایی می گیریم و از خود نمی پرسیم که ای دل غافل این ما آدمهاهستیم که همه چیز را به لجن کشیده ایم و عوامل برونی را مسبب می دانیم .
دلسوزی تو به سان ترحم پدر به فرزندانش است و " علی" اگر درخت صنوبری بر سر مزارش سبز گردد کلام تو تا به ابد در گوشش خواهد ماند .
ممنونم استاد مصفای عزیز و دوست داشتنی ....

فرزند استاد مصفا
علی

ناشناس گفت...

آشنائی من با کتابهای مصفااز همینجا بود تابستون سال88 ,کار شبانه روزیم شده بود یه درس از مثنوی یه کتاب و عجب مرهمی بود ....... اما یه موقع دیگه کار تمومه و مطلب رو گرفتی میخوام بگم اگه درون نیاز داشته باشه این حرفها و کتابهارو پیدا میکنه, نمیشه راهش رو بست .

ناشناس گفت...

آسمان هم نمی تواند خورشید را پنهان کند
" آنانکه همیشه شاگرد می مانند آموزگار خود را پاداشی به سزا نمی دهند چرا تاج گلهای مرا از سر نیفکندید"

ناشناس گفت...

البته اصطلاح "نیمکت‌نشین" به فوتبالیست‌هائی نیز می گویند که چندان استعداد بازی ندارند. شاید جناب مصفا نیز ...

ناشناس گفت...

به نظرم خود همين نيمكت نشيني هم هويت فكريه نه ه ه ه ه ه ه غلااااام
اولا اصطلاح نيمكت نشيني معني متعددي داره
ثانيا تا وقتي يه بازيكن مي تونه در كنار سرمربي به امور كارشناسي تخصصي بپردازه چه معني داره بره تو زمين بي خودي؟
ثالثا نه سيمن
اگه يكي به من بگه نيمكت نشين شدم ياد نيمكتاي پارك ميفتم كه روزي يه رب ميرم روش مي شينم انگار كه تمام غم و غصه هام پر مي زنه...
راستي شما تا حالا همچين نيمكتي ديدي؟

قطره گفت...

پرواز را باید به خاطر سپردن ....

و هر کسی انسانها را نه که پرواز یاد بدهد ، ( چون پرواز ، هنر ذاتی انسانهاست ) ، بلکه او را متوجه توان پروازش بکند ، مسئولیتش را در قبال انسانها به انتها رسانده ....

آقای مصفا تونستند در این راه ،به مقصد برسند ....

فقط تونستم کتاب تفکر زاید رو از ایشون بخونم و نصفی از کتاب رابطه را که دارم می خونمش .
و هر لحظه این کتاب می تونه به لحظه ی " حال " ، اکنون و عشق جاری در اون متوجه کنه آدم رو ...

و حواس رو به کل جمع بکنه . در کتاب با جدیت تمام ، موارد خودشناسی دنبال می شن . کتاب رو نه یک بار بلکه چندین بار دلم می خواد بخونم و از گنج درونش ، می شه به گنج درون خودمون برسیم .

ایشون برام قابل تقدیرند .ممنونم از ایشون و هستی رو شاکرم به خاطر موهبت وجودشون .

.....

ارسال یک نظر

» ابتدا نظر یا مطلب خود را نوشته، سپس در قسمت "نظر به عنوان" گزینهٔ " نام/آدرس اینترنتی" را انتخاب کرده و نام خود (یا نامی مستعار) را بنویسید. سپس بر روی "ارسال نظر" کلیک کنید.

» لطفاً مرتبط با مطلب، نظرتان را بنویسید و اگر سئوال یا پیامی غیرمرتبط با این مطلب دارید، از طریق ایمیل یا صفحهٔ تماس ارسال کنید.