به زیر بغل عشق



   پدیدهٔ دخیل بستن و قفل زدن و مشابه آن، مخصوص جوامع دینی نیست. اصولاً انسان چه برچسب مذهبی و چه غیرمذهبی و چه هر برچسب دیگری داشته باشد، در اصل قضیه تفاوتی نمی‌کند.

   این شهر Wollongong هم شده است پاتوقم. مسیر بسیار زیبا و بکری دارد. چند وقت پیش باز به آنجا رفته بودم و در سینهٔ کوهی که مشرف به این شهر است چیز جالبی دیدم که ویدیوی زیر حاوی آن است.





۱۶ نظر:

morteza deyanatdar گفت...

با سلام و عرض ادب و احترام
مرتضي ميگه:

جناب پانویس در رابطه با عنوان پست شما بجای اینکه دسته دسته قفل نشانمان بدهید یک دسته کلید آنهم برای گشایش ابواب برایمان بیاورید چنانچه در گذشته درهای زیادی توسط ید و بیضای جنابتان گشوده شده است.

یک دسته کلید است به زیر بغل عشق
از بهر گشاییدن ابواب رسیده

همین!!!

امین گفت...

سلام،
تا در رهء عشق او مجرد نشوی
هرگز زخود خویش بیخود نشوی

بنظرم بمعنی خاصش و شاید هم بمعنی عامش درست باشد.

tabkom گفت...

ضمن سلام

اول که در باب زنگ زدگی قفل‌ها : آنچنان که بنده رصد نموده و به لحاظ درگیری شغلی که در این ارتباط دارم، شک نکنید که پای برادر ارشد " چین " ، به استرالیا هم باز شده !!!........................

و بعد، دست شما درد نکند ، اینجوری شما باعث میشوید دوستانی که در اینجا رفت و آمد و احیانا پیگیری دارند بیشتر با دنیای شما آشنا شده و جان کلام شما را مؤثرتر دریافت کنند، ..............................

با توجه به قدمت چنین آدابی در جهان و آنطور که شما نشان دادید فرا زمان و مکان بودن آن ، به نظر من قفل زدن و دخیل بستن، کاری نمادین است، و با این ترتیب،..... با این دخیل بستن و قفل زدن،..... یک " نقطه عطفِ " زمانی و مکانی ایجاد میشود،...... یک جور بیان و قرار پیوند و فراخوانی انرژی‌ها برای تداوم آن،........ البته در جهت سیاه هم از آن استفاده میشود !!............در هر حال بدون تاثیر نیست ، یکجور تمرکز و زوم کردن روی خواسته‌ای مخصوص است........................البته شرایط و آداب و طرفین آماده و خاص خودش را هم میطلبد..............الان بیشتر یک پوسته و شکل ظاهری از آن نمایش داده میشود.......................

یک بسته کلید است به زیر بغل عشق
از بهر گشاییدن " اقفال " رسید‌ست.

یعنی تبلیغ " طلاق " ؟!!!

مسعود گفت...

اینم نسخه فرانسوی ش:
http://photo.lejdd.fr/media/images/societe/insolite/cadenas-sur-le-pont-de-l-archeveche/5510223-1-fre-FR/Cadenas-sur-le-Pont-de-l-Archeveche_pics_809.jpg

hldv گفت...

این فیلم را که میدیدم اواسطش مادرم هم آمدند و تا پایان با هم تماشا کردیم .
آخرش پرسیدند : " اینجا کجاست منم برای ازدواج خواهرت یک قفل برم بزنم !!؟ "

tabkom گفت...

در عکس علاوه بر قفل‌ها ، از این بست کمربندی‌های ( دستبند اسراییلی ) پلاستیکی هم به چشم میخورد، فکر میکنم اینها بدون مراسم ازدواج با هم عهد و پیمان بسته‌اند ( و حتما هم استحکام زیادی لازم نداشته که صرفه جویی کرده‌اند ).............و اگر ایران بود من ظن و گمانم فقط میرفت به این حاج آقاهای صیغه باز !!!

---

یحتمل در مرحلهء نامزدی بوده‌اند!

سان شان گفت...

چند روزي دركنار دريا گذشت روزهاي كنكور بود و سكوت وخلوت ساحل وغوغاي امواج طوفاني . از همهمه و جبغ و ويغ ما آدمها خبري نبود دخترك شادي بود در كنارم كه در ساحل قدم ميزد گاه با پاهاي كوچولويش مي دويد ، ساعت ها با شن بازي ميكرد و با صدف روي شن ها مينوشت و پاك ميكرد، اما يكدم از دريا چشم بر نميداشت نمي دانم چه ديده بود كه تا دور دستها خيره مي شد، نگاهش را در عمق دريا غرق ميكرد، خود كوچولويش را به امواج مي كوبيد و قهقهه سر ميداد و من فقط نگاهش ميكردم و غرق لذت بودم هنگام برگشت ميترسيدم اورا از دست بدهم ، نگران بودم با من نيايد و دست خالي برگردم آمد خوب هم آمد اما خوب نمي ماند نمي دانم به كجا دخيل ببندم كه فرار نكند

يك نفر گفت...

وقتي مولانا گفته يك دسته كليد است ...
حتما هست شك نكن پانويس!

يكنفر گفت...

وقتي مولانا گفته يك دسته كليد است ...
حتما هست شك نكن پانويس!

tabkom گفت...

سلام

به سان شان عزیز،

دست شما درد نکند، خیلی زیبا و پویا بود!!
چقدر توجه به این چیزها لازم است !!

tabkom گفت...

سلام دوباره،

این هم سر صبحی از باب شمالی جنّت رسید ، گفتم با دوستان عزیز شی‌ر ( بر وزن ایر ) کنم :

همتای لب لعل تو یک جام شراب است
گَه شکّر سرخ است و گهی لعل مذاب است !!

آن شهد و شکر پاره که من دوش گزیدم ،........ ( با فتحه بر روی حرف " گ " )
فتوای خودم بود و همین عین صواب است .

البته بنده حقیر دیشب دراز به دراز تا صبح افتاده بودم، وهیچ اطلاعی از ماوقع ندارم .

دروغ چرا .........تا قبر...آ...آ...آ...آ !!!

سان شان گفت...

سلام تبكم عزيز ممنون

morteza deyanatdar گفت...

با سلام و عرض ادب و احترام
مرتضي ميگه:

جناب تبکم عزیز
جسارتا جوابیه جهت آن رباعی بسیار زیبا و شیوا:

فتوا دهی و گویی که آن عین صواب است
فتوای تو همراه دف و چنگ و رباب است
اندر دل من غلغله می و جلاب است
فتوا ندهم هر چه رسد عین ثواب است

اگر ضعیف است ببخشید

همین!!!

tabkom گفت...

سلام

از توجه سان‌ شان عزیز ممنون.

خدمت آقا مرتضای گل هم ضمن سلام و ابراز ارادت :

بله قربان، درستش همینه که شما فرمودید،........ هر چه رسد عین ثواب است .

بی تا گفت...

پیشترها کلید شهرهای بزرگ را سمبلیک به مهمان افتخاری تقدیم می کردند
این روزها که کلید جزء جدانشدنی زندگی است مهمان افتخاری کجاست ....
یک دسته کلید است به زیر بغل عشق . . .

امین گفت...

ما را سرو سودای کس دیگر نیست
از عشق تو پروای کس دیگر نیست
جز تو دیگری جای نگیرد در دل
دل جای تو شد جای کس دیگر نیست

ارسال یک نظر

» ابتدا نظر یا مطلب خود را نوشته، سپس در قسمت "نظر به عنوان" گزینهٔ " نام/آدرس اینترنتی" را انتخاب کرده و نام خود (یا نامی مستعار) را بنویسید. سپس بر روی "ارسال نظر" کلیک کنید.

» لطفاً مرتبط با مطلب، نظرتان را بنویسید و اگر سئوال یا پیامی غیرمرتبط با این مطلب دارید، از طریق ایمیل یا صفحهٔ تماس ارسال کنید.