همین!



   عکس بالا کبوتری است که در یکی از ستون‌های مسجد جامع اصفهان لانه کرده است. با دیدن آن آدم یاد دلش می‌افتد که آنگاه آرام می‌گیرد که در مسجد پذیرش و تسلیم به آنچه هست، لانه کند. آن وقت است که زندگی در آن جاری می‌شود.

خانهٔ دل باز کبوتر گرفت
مشغله و بقربقو درگرفت

خوشا بحال کبوترهای جلد!

   عکس فوق را آقا مرتضای دیانتدار محبت کرده است از داخل مسجد جامع اصفهان گرفته و برایمان فرستاده است. ایشان شبی تابستانی و زیبا راهنمای ما شدند و به شب‌گردی دو ساعته‌ای به تخت‌پولاد اصفهان رفتیم. جایی‌ست دیدنی بلحاظ فرهنگی. نمی‌دانستم چطور با وجود سفرهای زیاد به اصفهان، آنجا را تا آن موقع ندیده بودم. مقبره‌های بسیاری از اهل فرهنگ و هنر و دراویش و تکیه‌هایشان آنجاست.



   ما ساعت حدود یک و نیم یا دو شب بود که آنجا بودیم و جمعی را در کنار بعضی قبرها دیدیم که مشغول عبادت بودند. معماری برخی آرامگاهها هم دیدنی بود. از جمله مقبرهٔ خانم مجتهده‌ای(بانو امین) که بشکل خانمی چادربسر طراحی شده بود.




   اگر به اصفهان رفتی و سر دیدن تخت پولاد را داشتی، حتماً با راهنمای مطلعی باید بروی. گویی فرهنگ چند ده ساله‌ای را یکجا مرور می‌کنی. دو ساعت وقت هم خیلی کم است. مانند تخت جمشید باید یک روز کامل را به آن اختصاص داد. 

   شب‌گردی ما هر چند خیلی سریع بود اما تا حدود ساعت دو طول کشید. در راه بازگشت هنگامی که از تخت فولاد خارج می‌شدیم، آقا مرتضی توجه‌مان را به ابیاتی بر روی یکی از سنگ‌ قبرها جلب کرد:


که قبیح است سر سفرهٔ اشخاص کریم
مختصر توشهٔ خود آوری از چنته بدر

می‌گوید زشت است که بر سفرهٔ فردی ثروتمند و کریم نشسته باشی و در آن حال دست کنی در کوله‌پشتی‌ات و نون و پنیرت را درآوری به خوردن.

   ما بر سر سفرهٔ حضوریم. هر روز. هر لحظه. اما دست می‌کنیم در ذهن و حافظه‌مان و از هستی فکری‌مان می‌خوریم(آن هم گِل!). شرم دارد!

   بگذریم. آقا مرتضای عزیز یک تصویری اخیراً فرستاده‌اند و مایلند نظر دوستان را راجع به این تصویر جویا شوند. توضیح ایشان اینطور است: 

"به تصویر الصاقی(زیر) از فاصله حدود ۳٠ الی ۴٠ سانتی مانیتور نگاه کنید، فقط نگاه، در حقیقت خیره شوید. آنگاه خود به خود در عرض کمتر از ۱٠ ثانیه تصویر ناگهان محو میشود.

حالا چنانچه این عکس در سایت لحاظ شد از دوستان بخواهید هر یک برداشت خود را بنویسد."

   بدینوسیله هم بنده جسارتاً و به نیابت (بدون اجازه!) از آقا مرتضی اعلام می‌دارم به بهترین نظر یا تفسیر از تصویر مورد نظر، علاوه بر یک کارت "صد باریک‌الله" و سکوی اول و برترین و بهترین و کف و سوت، یک جعبه گز سکهٔ مغزپسته‌ای اعلای اصفهان از طرف آقا مرتضی داده خواهد شد. این هم برای اینکه ثابت شود اصفهانی‌ها فقط اسمشان بد در رفته. وگرنه از تهرانی‌ها و کرجی‌ها دست‌توجیب‌ترند! ایضاً برای اینکه روشن گردد نظرخواهی در اینجا برای نظرخواهنده خرج دارد!

   هر کس هم جایزه را برد، این بندهٔ کمترین از طرف وی، جایزه را همین شهریور ماه از آقا مرتضی خواهم گرفت و چون دسترسی به برنده لزوماً امکان‌پذیر نیست، خودم جور مصرفش را هم خواهم کشید. چه می‌شود کرد که باید در سختیهای همراهان شریک شد!

   اما تصویر: (بروی تصویر کلیک کنید تا آن را در اندازهٔ بزرگ‌تر ببینید.)