پوشیده چون جان



   سخن یا حدیثی هست با این مضمون که "هر وقت دلتان گرفت، یا به دیدار دوستان همدل و نزدیکتان بروید یا سخنان حکمت‌آمیز بخوانید". مولانا هم همین را می‌گوید، در آن ابیاتی که شونصد بار خوانده‌ایم، که:

گر شدی عطشان بحر معنوی           فرجه‌ای کن در جزیرهٔ مثنوی...

   بعضی سایت‌هایی را داشتم می‌دیدم که سخنان و جملات قصار را همراه با تصاویری زیبا همراه کرده‌اند (مثل این سایت) و به این فکر می‌کردم که نوشته‌ها جز خطوط و شکل چیز دیگری نیستند. پس آن معنی که ما در آنها می‌یابیم و دلمان به آن آرام می‌گیرد کجاست؟ در آن خطوط نوشته‌هاست؟!

   سئوال دیگر اینکه دلیل میل و رویکرد انسان به سخنان حکمت‌آمیز چیست؟ 

   حرفی از حضرت علی هست به این مضمون که "روح در بدن همچون معنی است در کلمه". خوب، معنی کجاست؟ در آن کلمه؟ (چه کلمهٔ صوتی و چه کلمهٔ نوشته شده). مسلماً نه! اگر من انسان نباشم، آن کلمه بخودی خود معنی ندارد. معنی در درون من انسان است. یعنی معنویت در من است.

   سخنی دیگر نیز هست که می‌گوید: "المعنی هو الله." (گفت المعنی هو الله شیخ دین...) یعنی معنی همان خداست. پس یعنی حق چیزی جدا و خارج از انسان نیست. ساده و روشن!

   پس رویکرد انسان برای دیدار دوستان همدلش و نیز برای خواندن سخنان حکمت‌آمیز هر دو در حقیقت برای وصل و ارتباط با معنویت یا همان حقیقت درون خودش یا همان خدا یا همان الله است. یعنی چیزی پنهان و پوشیده در زندگی هست که ما بدون آنکه ذهناً بدانیمش یا چشماً ببینیمش یا گوشاً بشنویمش بطور درونی و ذاتی و فطری بهش میل و گرایش داریم. و فقط با حضور آن حالت است که سیری، آرامش و پُرّی روانی را حس می‌کنیم. 

مگر به روی دل آرای یار ما ور نی
به هیچ وجه دگر کار برنمی‌آید

   و قریب به اتفاق ما انسانها این موضوع را متوجه نیستیم.

   خوب، حالا برویم سراغ زیرکانی که این نکته را با تأمل بر درونشان، دریافته‌اند و دیده‌اند. اینها حتی وقتی دلشان بگیرد، لزومی نمی‌بینند سراغ بیرونی‌ها که هیچ، سراغ دوستان و یا سخنان حکمت‌آمیز هم بروند. آنها تلخی(ظاهری) ماندن با خود را می‌پذیرند، به درونشان توجه و نگاه می‌کنند، در کمین و مشاهده می‌نشینند، و آنقدر می‌مانند و می‌مانند و صبر می‌کنند تا ولو یک لحظه، فقط یک لحظه هم که شده با آن پرندهٔ شگفت‌انگیز مواجه شوند. و آن یک لحظه، چون خارج از لحظه است، ابدیت است. ارزش تمام زندگی را دارد. کور بشم اگر غلو کنم.

   معنویت، کار و ارتباطش با ما انسانها بسیار بسیار زیرپوستی، مضمر و ضمنی است. عمیقاً پوشیده و لطیف.

   و خصوصی!


---